پسر داييه مادرم يه جيپ صحرا گرفته بود ازايناكه چادر دارن يه شب خونه شون بوديم خانمش افه رانندگي اومد اون بنده خدا واسه حفظ آبروي خانمش گفت عزيزم بروماشينوبيار داخل حياط. خانمشم رفت بيرون چندلحظه بعدصداي مهيبي به گوش رسيد.رفتيم توكوچه بعععععله خانم ماشينو پارك كرده بود توپذيرايي همسايه روبه رو
چي بگيم به اين فك وفاميل؟ بريم ازبرج ميلادخودمو بامخ بندازم زمين شايدفرجي شدوراحت شديم.
فرستنده : darcknes star